باز کردن اسرار شمارش میکروبی: کشف روش های بیوشیمیایی برای تجزیه و تحلیل دقیق:
در دنیای میکروبیولوژی، شمارش دقیق میکروارگانیسم ها برای طیف وسیعی از کاربردها بسیار مهم است. از ایمنی مواد غذایی گرفته تا نظارت بر محیط زیست، توانایی تعیین کمیت جمعیت میکروبی ضروری است. در این مقاله، ما به قلمرو شگفتانگیز روشهای شمارش بیوشیمیایی میپردازیم و تکنیکها و ابزارهای ابتکاری مورد استفاده برای دستیابی به نتایج دقیق و قابل اعتماد را بررسی میکنیم. در سفری به دنیای شمارش میکروب ها به ما بپیوندید و روش های پیشرفته ای را کشف کنید که کیفیت و دقت را در تجزیه و تحلیل کمی افزایش می دهد.
اندازه گیری وزن خشک:
این روش به اندازهگیری مقدار توده زیستی میپردازد. این تکنیک بسیار حساس بوده و احتیاج به وسایل دقیق و کالیبره آزمایشگاهی دارد.
در این روش سلولها شسته شده و پس از نگهداری در دمای پایین، درون فور در دمای معین و در مدتزمان مشخصی قرار میگیرند. پس از خشک شدن، وزن توده زیستی اندازهگیری میشود و به تعداد میکروارگانیسم ها نسبت داده میشود. این روش بسیار زمانبر و حساس است و احتیاج به مهارت افراد متخصص در این حوزه دارد.
علاوه بر این، احتمال مداخله خطای انسانی و دستگاهی در آن بسیار زیاد است. بنابراین پرواضح است که استفاده از چنین روشی برای ساخت کیتهای سریع شناسایی و شمارش میکروارگانیسمها مناسب نیست. مراحلی از عملیات مربوط به اندازهگیری مقدار توده زیستی (Biomass) در شکل 17 نشان داده شده است.
شمارش میکروسکوپی مستقیم:
این روش معمولاً با شمارش مستقیم میکروارگانیسمها زیر میکروسکوپ نوری انجام میشود. برای انجام این آزمون معمولاً از لامهای توما یا هموسایتومتر استفاده میشود.
از معایب بزرگ این روش، شمارش باکتریهای زنده و مرده بهطور همزمان است. همچنین احتمال خطا در شمارش و نیز اشتباه گرفتن حبابهای هوا بهجای میکروارگانیسمها هنگام شمارش نیز وجود دارد. برای فائق شدن بر این مشکل، لازم است پیش از بررسی میکروسکوپی نمونه بارنگهای ویژهای رنگآمیزی شود و در چنین صورتی نیز به آگاهی و مهارت فرد متخصص لازم است.
روش شمارش میکروبهای زنده:
برای تخمین تعداد جمعیت میکروبهای زنده، شمارش آنها معمولاً با تقویت رشد عمومی یا منحصربهفرد آنها در محیط کشتهای جامد، مایع و نیمه جامد و یا با عبور از فیلترهای غشایی و رشد بر روی محیط کشت مغذی انجام میشود. بنابراین این روش اساساً به سه دسته کلی روش شمارش کلنی، فیلتر غشایی و بیشترین تعداد احتمالی تقسیم میشوند.
روش شمارش پلیت:
در این روش نمونه مورد آزمایش پس از انجام یک رقیقسازی سلولی متوالی در محیط کشت مایع و یا محیط های مناسب برای رقیق سازی، بر روی پلیتهای حاوی محیط کشت جامد آگاردار پخش میشوند و پس از مدتزمان مشخص انکوباسیون در یک دمای مناسب (متناسب با هر نوع باکتری متفاوت است و شرایط رشد میتواند توسط پرتابل انکوباتور که به عنوان سرویس پشتیبانی معرفی شده است، بهینه شود)
تعداد کلنیهای شکلگرفته شمارش میشود و با اعمال ضریب فاکتور رقیقسازی در نتایج، تعداد باکتریهای زنده موجود در نمونه اولیه (که هرکدام توانستهاند یک کلنی را بسازند) بهصورت تعداد کلنیهای شکلگرفته در واحد حجم (CFU/ml) به دست میآید. در این روش چنانچه رشد باکتریهای بیهوازی مدنظر باشد، باید ماده رقیقکننده و شرایط کشت اصلاح شود تا اکسیژن هوا قبل از استفاده از بین برود.
ایراد اصلی این روش زمان انکوباسیون طولانی (حداقل 24-72 ساعت)، نیاز به وجود فرد متخصص انجام دهنده آزمون و عدم رشد برخی بسیاری از باکتریها روی محیط جامد آگاردار (از هر 100 باکتری، 1 عدد رشد میکند) است. درهرحال شمارش پلیت روش مناسبی برای شناسایی و شمارش باکتریها نیست که البته بیشترین عدم تمایل به این روش، زمان انکوباسیون طولانیمدت برای رشد میکروارگانیسمها، مشکلات کالبدی و تاریخ انقضای پایین محصولات (به دلیل آبدار بودن محیط کشت آگار دار) مبتنی بر ین روش است.
با این حال محصولات متنوعی براساس این تکنولوژی در بازار موجود می باشند. شکل 19 شماتیکی از مراحل رشد باکتری بر روی پلیت و نمونهای واقعی از رشد باکتریها را بر روی پلیت بعد از رقیقسازی سریالی، توزیع و انکوباسیون نشان میدهد.
روش فیلتراسیون غشایی:
این روش براساس استفاده از یک غشای سلولزاستات بسیار خلل و فرج دار با اندازه حفراتی است که اجازه عبور آب را میدهد اما اجازه عبور باکتری را نمیدهد و باکتریها در آن به دام میافتند.
اندازه حفرات تقریباً -22/0 45/0 میکرومتر است. در این روش مقدار زیادی آب تحتفشار از درون فیلتر عبور میکند و سپس باکتریهای به دام افتاده در دمای مناسب بر روی محیط کشت مغذی مناسب (یا محیط جامد آگار و یا محیط مایع حبس شده درون پدهای جاذب محیط کشت مایع) نگهداشته میشوند و متعاقباً پس از انکوباسیون تعداد کلنیها شمارش میشود.
بزرگترین مزیت این روش در مقایسه با روش شمارش پلیت، بررسی حجم زیادی از نمونه در زمانی است که کم بودن تعداد جمعیت میکروبها شمارش آنها را مشکل میکند. بههرحال در این روش احتیاج به حفظ شرایط استریل، وسایل و تمهیدات پیچیده جهت عبور آب از داخل خلل و فرج فیلترها و نیز مهارت افراد متخصص است. همچنین به دلیل رشد کلنی بر روی بستر جامد (آگار و یا پد جاذب) زمان انکوباسیون و رؤیت کلنی قابلشمارش نیز طولانی است. با این حال محصولات متنوعی براساس این تکنولوژی در بازار موجود میباشند. خلاصهای از انجام این روش در شکل 20 نشان دادهشده است.
روش بیشترین تعداد احتمالی (MPN):
روش بیشترین تعداد احتمالی یا MPN در بسیاری از موارد برای رشد میکروارگانیسم های زنده در محیط های کشت انتخابی بسیار ویژه و مایع استفاده میشود
و بخصوص برای شمارش غلظت های پایین میکروارگانیسم ها (زیر 100 عدد در هر گرم) در شیر، آب و یا مواد غذایی که در روش شمارش کلنی اختلال ایجاد می کنند، مفید است. در روش MPN تنها میکروارگانیسم های زنده شناسایی و تعداد آنها تخمین زده می شود. فناوریهای مبتنی بر MPN به دودسته کلی روش لولهای (tMPN) (3، 5، 9 و 15 لوله ای) و روش مینیاتوری (mMPN) تقسیم می شوند.
در روش MPN لول های، رقیقسازی سریالی نمونه اولیه در محیط مناسب استریل انجامشده و کسری از هر نمونه رقیقشده به محیط کشت مایع موجود در لوله های مخصوص منتقل میشود. پس از انکوباسیون در دما و زمان مشخص، نمونهها ممکن است در هر لوله مه آلودگی ایجاد کنند و یا نکنند. براساس این مثبت و منفی بودن نتایج در هر لوله، هر نمونه یک کد عددی دریافت میکنند که این کد عددی به تعداد میکروارگانیسمهای موجود در نمونه اولیه براساس جدولی به نام MPN table با ضریب اطمینان 95% تفسیر میشود. این روش بیشتر برای شمارش باکتریهای مدفوعی مانند استرپتوکوکهای مدفوعی، کلیفرم/اشرشیاکلای در نمونههای آبی و نیز برای باکتریهای کاهنده سولفات به کار میرود.
روش MPN در واقع یک روش رایج برای اندازهگیری دانسیته میکروارگانیسمهای زنده است که براساس کاربرد تئوری شمارش رشد مثبت آنها در یک سری نمونه رقیقسازی شده سریالی در لولههای حاوی محیط کشت رخ میدهد. این رشد مثبت میتواند براساس نوع محیط کشت مغذی بهصورت تولید گاز در اثر تخمیر، تغییر رنگ، ایجاد کدورت، تابش فلوروسنس تحت UV نشان داده شود. رقیق سازی سریالی غلظت باکتری هدف موجود در نمونه با یک تخمین کمیّ همراه است.
از جمله مهمترین اصول روش MPN این است که باکتریها در نمونه بهصورت رندوم توزیعشدهاند، باکتریها از هم جدا هستند و باهم خوشه تشکیل ندادهاند. بنابراین چنانچه باکتریها بهصورت خوشهای قرار گیرند، این روش برای شمارش آنها مناسب نیست و تنها میتوان بهصورت کیفی حضور یا عدم حضور میکروارگانیسمها را نشان داد.
در هر لوله (یا مانند آن) که حاوی تلقیحات است حتی اگر یک ارگانیسم زنده وجود داشته باشد میتواند رشد و یا تغییر قابلشناسایی را ایجاد کند. چیستی روش MPN به رقیقسازی نمونه تا درجاتی از رقت که حاوی میکروارگانیسم زنده نباشد برمیگردد. درنتیجه چنین پدیدهای تعداد لولههای دارای رشد مثبت در هرکدام از رقتها، به غلظت باکتری در نمونه اولیه دلالت خواهد کرد و عدد MPN یا بیشترین تعداد احتمالی بدست می آید. برخی از جدولهای از پیش طراحی شده برای محاسبه MPN در سایت غذا و داروی امریکا (FDA) موجود است.
معمولاً در روش MPN لولهای از چندین ظرف نگهدارنده استفاده میشود. برای مثال در بکارگیری روش 15 لوله ای برای MPN، 15 لوله لازم است که از نمونه پر شود. تهیه رقتهای سریالی نمونه و پرکردن چندین ظرف جدا از هم فرآیندی زمانبر است و ریسک آلودگی را افزایش میدهد. بنابراین ساخت وسایلی که اجازه میدهند حجم مشخصی از نمونه آبی درون لولههایی درون یک بستر توزیع شوند و جدا از یکدیگر قرار گیرند، استفاده از روش MPN را کاربردیتر خواهند کرد که اساس روش MPN مینیاتوری است.
در روش MPN مینیاتوری، تعداد تکرار آزمایش در ابعاد کوچکتر افزایش مییابد. معمولاً در این روش نیاز به رقیقسازی متوالی نمونه اولیه وجود ندارد (اما ممکن است انجام شود). این روش معمولا در میکروپلیت های 96 خانه برای شمارش گونه خاصی از سلولها و بیشتر براساس اندازهگیری میزان جذب UV خانهها انجام میشود. پاسخهای مثبت و منفی ناشی از رشد در هر خانه و مطابقت آنها با جدول مخصوص تهیه شده با نرمافزار مطلب مطابق با روش استاندارد ISO-9308، تعداد باکتریها را نشان میدهد.
استفاده از میکروپلیت امکان انجام تعداد زیادی آزمایش را در یک پلیت منفرد فراهم میکند. چراکه درواقع آزمایش کوچکسازی شده است و هر چاهک، حکم یک لولهآزمایش کوچک را دارد که در هریک حجم مشخصی از آب آلوده قابل ریختن است و این امکان را فراهم میکند که عناصر مختلفی که برای شناسایی و ایجاد واکنشهای بیولوژیک و شیمیایی لازم است، بتوانند در کنار هم قرار گیرند. بهطور مثال افزودن مقداری از رنگهای شاخص به محیط آلوده میکروبی در کنار مواد مغذی که اجازه میدهد واکنشی مابین آنزیمها میکروبی و شناساگرها رخ دهد و یک تغییر قابل شناسایی ایجاد شود.
به هرحال استفاده از میکروپلیتها ایده خوبی برای ساخت کیتهایی است که اساس شناسایی آنها روش MPN است. چنانچه محصولاتی مبتنی بر پلیت مانند Coliplate نیز بهطور تجاری در بازار موجود است. ساختارهای چاهکی هر پلیت اساس روش MPN را ایجاد میکند.
بزرگترین مزیت روشهای مبتنی بر MPN، شمارش تعداد سلولهای بسیار کم است که نمیتوانند بر روی محیط آگاردار رشد کنند. تعداد شمارششده با این روش اغلب بیشتر از روشهای شمارش در پلیت است. در این روش به دلیل رشد میکروارگانیسمها در محیط مایع، سرعت رشد بسیار بالاست. شکل 21 خلاصهای از این روش را به همراه نمونهای از جدول تفسیر نتایج نشان میدهد.
به هرحال در روش لول های خطای آزمایش بالاست و به مصرف مواد اولیه بسیار زیادی نیاز است. اما در روش مینیاتوری به دلیل عدم نیاز به رقیق سازی متوالی نمونه احتمال خطای آزمون کم است و احتیاج به مواد اولیه بسیار کمتری نسبت به روش لولهایست، اما همچنان نیاز به مهارت اپراتوری خاص و یا تجهیزات پیچیده وجود دارد. در این روش به دلیل حذف شدن مرحله رقیق سازی سریالی و پخش نمونه اولیه در حفراتی با ظرفیت پذیرش مایعات یکسان، بازه ناچیزی از باکتریها قابل شمارش است و نمیتوان بازه گسترده ای از باکتریها را شمارش کرد.
روش/MBC MIC:
اصول جلوگیری از رشد باکتری بر پایه دو اصطلاح MIC و MBC میکروبشناسی استوار است. منظور از MIC، غلظتی از یک آنتی بیوتیک است که میتواند رشد باکتری را در شرایط آزمایشگاهی مهار کند؛ و منظور ازMBC، حداقل غلظتی از دارو است که باکتری را از بین میبرد (میکشد).
روش تعیین حداقل غلظت ممانعت کنندگی (I.C):
در این روش از لوله های آزمایش حاوی محیط کشت مایع استریل استفاده میشود که در آنها ماده ضد میکروبی به صورت دوتایی (Doblicate) رقیق شده است.
سپس به همه لوله ها غلظت خاص و مشخصی از باکتری مورد نظر معادل نیم مک فارلند (cell/ml108×5/1) اضافه می شود. در نهایت یک لوله حاوی محیط کشت و باکتری بدون حضور ماده ضد میکروبی برای تعیین کدورت رشد باکتری به عنوان شاهد رشد استفاده میشود و یک لوله هم که نه باکتری و نه ماده ضد میکروبی در آن حضور دارند به عنوان شاهد برای بررسی آلوده نیودن محیط اولیه استفاده میشود (یعنی باکتری اگر رشد نکند محیط کشت لوله شفاف باقی بماند).
نتیجه MIC بر اساس کدورت محیط کشت که نشان دهنده رشد باکتری است بررسی میگردد. یعنی در یک مرز میان لولههای حاوی غلظتهای متوالی ماده ضدمیکروبی، رشد و عدم رشد میکروبی مشخص است. غلظت موجود در اولین لولهای که تا قبل از آن باکتری رشد داشته است و کدورت ایجاد شده است ولی در آن لوله رشدی مشاهده نشده است، به عنوان MIC در نظر گرفته میشود.
روش تعیین حداقل غلظت کشندگی (B.C):
بعد از تعیین MIC در لولهها، محتوای لولهای که غلظت آن به عنوان MIC در نظر گرفته شده است توسط سوآپ استریل بر روی محیط کشت مولر هیلتون آگار کشت داده میشود
و سپس پلیتها به مدت 16 تا 18 ساعت در انکوباتور در دمای 35 درجه سانتی گراد نگهداری میشوند. چنانچه بعد از کشت حداکثر سه کلنی بر روی محیط کشت آگاردار مشاهده شد، آن غلظت از ماده ضد میکروبی به عنوان MBC در نظر گرفته میشود.
از آنجا که غلظت خاصی از ماده ضدمیکروبی قادر است غلظت ویژه ای از باکتریها ( مثلاً cell/ml108×5/1) را از بین ببرد، میتوان با آگاهی به این موضوع و به کارگیری آن غلظت ویژه از ماده ضد میکروبی در محیط کشت و سپس بررسی رشد یا عدم رشد باکتریها در این شرایط، به غلظت اولیه باکتریها پی برد و بدین ترتیب به تعداد آنها دست یافت.
روشهای شناسایی و شمارش بیوالکتروشیمیایی (دستگاهی):
در روشهای بیوالکتروشیمیایی دستگاهی یک تغییر الکتروشیمیایی که در نتیجه فعالیت و عملکرد بیوشیمیایی درون سلولهای باکتریایی ایجاد شده است، توسط سیستمهای شناسایی دستگاهی برای تخمین توده زیستی میکروبی مورد سنجش قرار میگیرد. هدف استفاده از این روشها در مقایسه با روشهای معمول، کاهش زمان برای شناسایی میکروارگانیسمها و فراهم آوری یک پروب تکرارپذیر تشخیص توده زیستی ارزان، دقیق و سریع است.
روش های شناسایی بیوشیمیایی میکروارگانیسم ها – بخش اول
گرماسنجی میکرونی:
اطلاعات گرماسنجی نشان میدهد که گرمای آزادشده ناشی از متابولیسم سلولها میتواند برای شمارش میکروارگانیسمها استفاده شود و میتوان مقدار گرما را بهطور غیرمستقیم به تعداد آنها نسبت داد.
مقدار گرما به متابولیسم سلولها بستگی دارد که درواقع به مقدار زیستتوده و مقدار اکسیژن جذبشده مربوط است. در این روش از دستگاه مانیتورینگ فعالیت گرمایی استفاده میشود؛ اگرچه این روش یک وسیلهای برای پایش آنلاین است، اما موفقیتهای محدودی به دست آورد.
اندازه گیری مقاومت الکتریکی:
دستگاه شمارنده کالتر توسط کمپانی Coulter Electronics Inc (کانادا) ساختهشده است و به طور گسترده برای شمارش میکروارگانیسمها استفاده میشود.
در این روش سوسپانسیون باکتری از یک روزنه کوچک عبور میکند که دو الکترود در اطراف آن آویزان هستند. مقاومت ایجادشده توسط روزنه با عبور جریان از الکترودها اندازهگیری میشود. پالسهای ایجادشده توسط هر سلول تقویت میشود و بهطور الکترونی شمارشی از تعداد سلولها با عبور از روزنه ارائه میدهد. تعداد سلولها باید برای افزایش دقت شمارش در سطح پایینی باشد، چراکه به دلیل دانسیته بالای باکتری ممکن است روزنه بسته شود. این مشکل با رقیقسازی نمونه پیش از انجام آزمون برطرف میشود. البته باید مراقب چروکیده شدن سلولها در اثر فشار اسمزی نیز بود. بههرحال هزینه ساخت چنین دستگاهی بسیار بالا است (38000 دلار). شکل 22 تصویر شماتیک این روش را نشان میدهد.
آنالیز ذرات الکترونی:
یکی دیگر از روشهای سریع و خودکار برای شمارش میکروارگانیسمهاست که بهطور ویژه تعداد و ابعاد ذرات موجود در نمونه های ادرار را که روی میدان الکتریکی تأثیر دارند نشان میدهد، روش آنالیز ذرات الکترونی است.
این روش بهطور گسترده برای شمارش میکروارگانیسمها و سلولهای موجود در ادرار استفاده میشود و روش بسیار سریعی است بهطوری که در هر ساعت 100 نمونه را روبش میکند. اما عدم مزیت آن عدم تفکیک سلولهای زنده و مرده از یکدیگر است و قیمت بسیار زیادی دارد. این سیستم بانام RAMUS مطالعه شده است.
غشای پیزوالکتریک:
تشخیص پیزوالکتریکی زیستتوده روشی است که در سال 1980 ارائهشده است و شامل انتشار امواج اولتراسونیک از سوسپانسیون باکتریایی و اندازهگیری آن در سطح غشای پیزوالکتریک است.
در این روش، میرایی سیگنال خروجی نسبت به سیگنال ورودی، غلظت میکروارگانیسم را تخمین میزند. در این روش هر دو نوع مخمر و باکتری میتوانند در غلظتهای بالای 6 10 سلول در هر میلیلیتر شمارش شوند. این روش یک روش ارزان و آنلاینی برای تشخیص سلول هاست که حتی میتوان با استریل کردن پروبش، آن را بهصورت in situe استفاده کرد. بههرحال این روش تنها در غلظتهایی بالای میکروارگانیسم دارای عملکرد است و همچنین توانایی تشخیص سلول های زنده و غیرزنده از یکدیگر و از دیگر جامدات موجود در سوسپانسیون را ندارد. مکانیسمی از فرآیند عملکر غشای پیزوالکتریک در شکل 23 نشان داده شده است.
در این روش باید حتماً باکتریها از یک نوع باشند تا بتوان یک نتیجه منطقی میان تعداد باکتری و کدورت ایجادشده برقرار کرد . چراکه باکتریها ازنظر اندازه، شکل هندسی و غیره دارای تفاوتهای زیادی هستند که بسیار روی نتیجه اثرگذار خواهد بود. همچنین برای استفاده از این روش احتیاج به دستگاه کدورت سنج باقیمتهای بسیار بالا است.
فتومتری:
این روش برای شمارش گروه خاصی از باکتریها که درون خود دارای رنگدانه و یا پیگمنت هستند (مانند سیانوباکترها)، استفاده میشود.
با محاسبه میزان نور ساطعشده و یا جذبشده و مقایسه آن با نمودار کالیبراسیون میتوان به تعداد باکتری دستیافت. خلاصه ای از روش فتومتری در شکل 25 نشان داده شده است.
در این روش نیز باید حتماً باکتریها از یک نوع باشند تا بتوان یک نتیجه منطقی میان تعداد باکتری و نور ساطعشده و یا جذبشده برقرار کرد. همچنین برای استفاده از این روش احتیاج به دستگاه فتومتر باقیمتهای نسبتاً بالا است. در این روش دقت در غلظتهای پایین باکتری بیشتر از غلظتهای بالاست. چراکه در غلظتهای بالا نمودار رشد باکتری کمتر خطی است.
دانسیتومتری رزونانس آکوستیک:
زمانی که یک توده در فرکانس رزونانس خود است، فرکانس رابطه معکوسی با توده دارد. ازاینرو برای مثال حجم ثابتی از محیط فرمنت شده، یک فرکانس رزونانسی دارد که با غلظت نمونه متناسب است.
این روش یک روش دینامیک است و اشرشیاکلای را در بازه 8 10 الی 12 10 بهصورت آنلاین پایش میکند. بنابراین قادر به شمارش بازه وسیعی از باکتریها نیست. عدم مزیت دیگر این روش این است که قادر به تفکیک اجرام غیر زنده و زنده از یکدیگر نیست.
میکروسکوپ الکترونی:
از میکروسکوپ الکترونی روبشی و عبوری برای دیدن باکتریها روی غشای فیلتر شده …. استفاده شدهاست.
اما بههرحال استفاده از این روشها برای چنین کاربردهایی اساساً غیرمنطقی است. در شکل 26 تصاویری از باکتریهای روئت شده با میکروسکوپ الکتروی روبشی مشاهده میشود.
نفلومتری:
این روش،اندازهگیری تعداد میکروارگانیسمها متناسب با سیگنالهای نور پراکندهشده از نمونه آبی حاوی توده زیستی است.
این روش در غلظتهای کم باکتری بسیار کارآمد است (105 باکتری در هر میلیلیتر). این روش مشابه کدورت سنجی قادر به شناسایی اجسام زنده و یا غیرزنده نیست و لازم است برای تخمین صحیح، یکگونه خاص از باکتری موردبررسی قرار گیرد. این روش زیاد در آزمایشگاهها استفاده نمیشود.
اسپکتروسکوپی:
برخی از امواج مانند UV، مادونقرمز نزدیک، رامان و اندازهگیری کننده رزونانس باکتریایی، از روشهای دارای پتانسیل برای شمارش تعداد سلول هاست. بههرحال این روشها بسیار گران هستند و استفاده از آنها منطقی نیست. همچنین تغییر در محیط کشت و مرحله رشد باکتری، شرایط استفاده از اسپکتروسکوپی را دشوار میکند.
امپدیمتری و هدایتسنجی:
محتوای میکروبی نمونه میتواند با مانیتورینگ متابولیسمهای میکروبی نسبت به توده زیستی شناسایی شود.
مواد مغذی محیط کشت متابولیزه شده، کوچکتر و دارای مولکولهای بسیار بارداری هستند که زمانی که آزاد میشوند منجربه تغییراتی در هدایت یونی محیط کشت میگردند که اساس این تکنولوژی است. همچنین تکنیکهای مبتنی بر اندازهگیری تغییرات در ویژگیهای الکتریکی خود میکروارگانیسمها نیز توسعهیافتهاند.
امپدانس یک مقاومت کلی الکتریکی برای جریان متناوب است که از طریق عبور از محیط کشت به وجود میآید. معمولاً، امپدانس زمانی که هدایت و ظرفیت افزایش مییابد، از مقدار امپدانس کاسته میشود. در سیستمهای امپدیمتری زمانی که غلظتهای میکروبی به آستانههای مشخصی میرسند ( 106-107 باکتری در هر میلیلیتر یا 104-105 سلول مخمر)، تغییرات امپدانس مشخص میشود. زمانی که برای انکوباسیون نمونهای حاوی حتی یک میکروارگانیسم لازم است تا به این آستانه برسد را، زمان شناسایی امپدانس میگویند.
این زمان میتواند برای تخمین غلظت اولیه CFU هر نمونه استفاده شود، اما برای رسیدن به نتایجی قابل تکرار، ترکیب و درجه حرارت محیط باید مرتباً کنترل شود. در نمونههای ادراری، تعداد باکتری 105 در هر میلیلیتر میتوانند با IDT برابر 5/2 ساعت، شناسایی شود.
باکتومتر (Bactometer) وسیله ایست که با این فناوری ساختهشده است و از امپدانس برای شمارش جمعیت میکروبی در مدت زمان 24-48 ساعت و یا کمتر استفاده میکند. سیستمهای کاملاً خودکار کامپیوتری برای مانیتورینگ و رسم منحنی امپدانس وجود دارد که آن را با منحنی استاندارد رشد باکتری مقایسه میکند و برای این کار از نرمافزارهای ویژهای استفاده میکند.
وسیلهای دیگری بهنام Malthous 2000 یک تجهیز مبتنی بر کامپیوتر است که از مانیتورینگ هدایت الکتریکی برای تخمین جمعیت میکروبی استفاده میکند. محیط کشتهای انتخابی میتوانند برای شناسایی انواع میکروارگانیسمها مانند کلیفرمها، باکتریهای لاکتیکاسید، استافیلوکوکوس، قارچ و مخمر استفاده شوند.
بزرگترین عدم مزیت روشهای امپدامتری و هدایت سنجی، طولانی بودن زمان انکوباسیون است که منجربه شکلگیری سیگنالهای مربوط به رشد میکروبی میگردد و نیز هزینه بسیار بالای تجهیزات است. همچنین نیاز به افرادی بامهارت بالا در هنگام استفاده از آن وجود دارد.
پتانسیومتری:
اساس آنالیز پتانسیومتری اندازهگیری پتانسیل ایجادشده در الکترود با ارجاع به الکترود رفرنس، مانند الکترود جیوهای اشباعشده (SCE) است.
پتانسیل ایجادشده در الکترود با تولید هیدروژن توسط متابولیسم میکروارگانیسمها دنبال میشود. همچنین برای میکروبهایی که هیدروژن تولید نمیکنند، محاسبه پتانسیل الکترود از طریق پتانسیل اکسیداسیون که منجربه تغییراتی در پتانسیل رداکس محیط حمایتکننده میگردد و ازاینرو تغییراتی در پتانسیل الکترود مانیتور ایجاد میکند، انجام میشود. این روش برای شناسایی بازه گستردهای از باکتریها به کار میرود و مدت زمان پاسخ برای شناسایی 106 باکتری در هر میلیلیتر تقریباً 5/1 تا 5/3 ساعت است.
اگرچه این روش برخی ویژگیهایی را مانند آسانی، قیمت پایین و حساسیت ارائه میدهد که بهعنوان پروب برای مانیتورینگ زیستتوده مناسب است، اما عدم مزیتهایی نیز دارد؛ زمان تشخیص به رشد میکروبی وابسته است و بنابراین روش آنلاین نیست. همچنین احتمال اینکه فرآیند فرمانتاسیون تأثیرات بدی از حضور مواد اسیدی بگیرید نیز وجود دارد. زمان تشخیص برای 105 سلول در هر میلیلیتر حدود 7-8 ساعت است که بیش از روشهای تشخیص فیزیکی دیگر مانند امپدیمتری میباشد. اما به هرحال آسانی این روش احتمالاً اینکه آن را برای شناسایی فعالیت میکروبی در نمونههای غذایی، زیستمحیطی و بالینی به روش رایج تبدیل کند، وجود دارد.
تکنولوژی سلول سوختی:
یک سلول سوختی یک وسیلهای است که برای تبدیل مستقیم انرژی شیمیایی به الکتریکی استفاده میشود و شامل یک آند، یک کاتد و یک محیط الکترولیتی حمایتکننده برای اتصال دو الکترود است.
همچنین یکسری اتصالات مدار الکتریکی خارجی برای استفاده از الکتریسیته نیز وجود دارد. مطالعات نشان داده است که میکروارگانیسمها برای تولید جریان الکتریکی و نشان دادن افزایش جریان خروجی با ردیابهای پتاسیم فریسانید یا بنزوکینون در محلول آنالیت ادغام میشوند. متعاقباً با رشد خصوصاً با استفاده از مدیاتورها (ترکیبات رداکس با وزن مولکولی کم که الکترونها را میان ترکیبات بیولوژیکی و الکترود انتقال میدهد) درون سلول سوختی، میکروارگانیسمها یک سوبسترای مناسبی را در بخشهای آندی سلول اکسید میکنند که از بخش کاتدی با یک غشای نفوذپذیر پروتئینی جدا میشود. مدیاتور یا سلولهای میکروبی کاهیده شده، مجدداً در آند اکسید میشوند. بنابراین الکترونها از آند از طریق مدار خارجی به سمت کاتد جابجا شده و درنهایت یک پذیرنده الکترون نهایی مانند اکسیژن را کاهش میدهند. جریان ایجادشده در مدار خارجی قابلاندازهگیری است و بهطور مستقیم به غلظت میکروبی وابسته است. بههرحال در این روش حجم زیادی از نمونه لازم است (ml 100) تا تغلیظ شوند تا یک پاسخ مناسب ایجاد شود. محدودیت این روش شمارش تعداد محدود 106-108 سلول در میلیلیتر است و زمان شناسایی تقریباً 30 دقیقه میباشد.
آمپرمتری:
روشهای آمپرمتری برای شمارش زیستتوده میکروبی براساس اندازهگیری جریانی است که از الکترود کار ثابتشده در یک پتانسیل تعریفشده عبور می کند.
این پتانسیل مشخص از طریق اندازهگیری پتانسیل پیک آندی آنالیت با استفاده از جریان CV تعریف میشود. روش آمپرمتری با استفاده از سیستمهای دو و یا سه الکترودی انجام میشود. محدودیت شمارش در این سیستمها 106– 108 باکتری در هر میلیلیتر نمونه است. محصول Biochech اولین محصول تجاری توسعهیافته مبتنی بر روش آمپرمتری است که در آنالیت آن از مدیاتور هم استفاده شدهاست. این سیستم قادر است در انواع محیطهای آبکی فعالیت کند.
زیست حسگرهایی برای آنالیزهای بالینی گلوکز مبتنی بر آمپرمتری بهواسطه الکترودهای آنزیمی واسطه ساختهشدهاند. مکانیسم اندازهگیری حسگر میکروبهای گوشت مبتنی بر شناسایی آنالیت شاخص (گلوکز) است که بهطور مستقیم نشاندهنده فساد میکروبی مخازن نگهداری گوشت است. گلوکز در گوشت تازه وجود دارد و بهطور طبیعی توسط میکروبهای فلور در سطح گوشت مصرف میشود. چنانچه میزان گلوکز کاهش یابد، فلور باکتری برای مصرف آمینواسیدها تغییر رویه میدهند و آمینهایی تولید میکنند که منجربه خراب شدن گوشت میگردد. بنابراین چنانچه غلظت گلوکز در سطح در سطح ایمنی قرار داشته باشد، به مدتزمان انقضای آن مربوط میشود.
سرویس خدمات:
تامین شرایط بهینه رشد (شامل تامین دمای بهینه رشد، تاریکی):
میکروارگانیسمها برای رشد باید دارای شرایط بهینه ای باشند که یکی از اساسی ترین آنها بعد از تامین آب و مواد مغذی، تامین دمای مناسب و تاریکی است. در شرایط آزمایشگاهی، از وسیله ای به عنوان انکوباتور برای کنترل شرایط مذکور استفاده میشود.
انکوباتورها محفظههای بسته و ایزولهای هستند که تا حد امکان از لحاظ دما و ورود و خروج گازها از فضای بیرون آن جدا شده اند. معمولاً، انکوباتورها دارای یک سیستم متشكل از مقاومتهاي الکتریکی هستند که با ترموستات و یا مکیروپروسسور کنترل می شوند و براي سیستمهای انتقال گرما، از هدایت و یا همرفت طبیعی استفاده میکنند. با استفاده از سنسورهای دمایی، دمای داخل انکوباتور سنجیده شده و سیستم کنترل دمای موجود در آن از طریق ترموکوپلهای معمولی یا سیستم های مبتنی بر میکرو کنترلرها و plc، دمای داخل آن را در حد تعیین شده ثابت نگه میدارد.
انکوباتورها به دو دسته کلاسیک و پرتابل تقسیم میشوند؛ مدل کلاسیک معمولا دارای ابعادی بزرگ و بصورت رومیزی استفاده میشوند و هزینه خرید آنها بالاست. در مقابل انکوباتورهای پرتابل معمولا برای کنترل شرایط دما و تاریکی برای مصارف کم در ابعاد کوچک استفاده میشوند، مصرف انرژی آنها بسیار کم بوده و قابل حمل هستند. انکوباتورهای پرتابل معمولا بر روی پکیج برخی از محصولات بیولوژی مانند کیتهای تشخیصی ارائه میشوند و موجب بهبود عملکرد کیتها میگردند.
تامین امواج فلورسنت با طول موج خاص:
همانطور که پیشتر بیان شد، ازجمله شناساگرهای گونه های ویژه باکتریایی عوامل فلوروژنیک هستند
که توسط آنزیمهای ویژه سلولی متابولیزه شده و یا طی فرآیندهای سلولی ویژه ای قادرند تحت امواج فلوروسنت مانند امواج UV، نوری در محدوده قابل دید انسان ایجاد کنند. اغلب شناساگرهای فلوروژنیک میکروبی این قابلیت را تحت امواج UV تک طول موج نشان میدهند. بنابراین هنگام استفاده از محیط های کشت حاوی عوامل فلوروژنیک، باید از لامپهای فلوروسنت (مخصوصاً لامپهای UV) برای تشخیص استفاده شود.
لامپهای فلوروسنت به دو دسته کلاسیک و پرتابل تقسیم میشوند؛ مدل کلاسیک معمولا دارای ابعادی بزرگ اند و هزینه خرید آنها بیش از 100 دلار میباشد. در مقابل لامپهای فلوروسنت پرتابل برای مصارف کم و در ابعاد کوچک استفاده میشوند و به راحتی قابل حمل هستند. لامپهای فلوروسنت پرتابل معمولا بر روی پکیج برخی از محصولات بیولوژی مانند کیتهای تشخیصی ارائه میشوند و شناسایی عامل شناساگر فلوروژنیک را میسر میسازند.
نمونه برداری و آماده سازی نمونه:
یکی ازعناصرکلیدی در بررسی کیفیت میکروبی آب، نمونهبرداری و آماده سازی صحیح آن است.
در نمونه برداری آب برای آزمایش باکتری شناختی باید توجه داشت که آبی که به عنوان نمونه برداشته می شود، نماینده آبی باشد که می باید مورد قضاوت قرار گیرد.
برای جمع آوری و انتقال نمونه باید از بطری ها، ادوات و ابزار استریل شده استفاده شود و مقدار نمونه آب مورد نیاز برای انجام تست حتما مطابق با استانداردهای 1011 و 3759 باشد. قبل از نمونه برداری از آب بهتر است در نمونه عواملی که جلوی رشد میکروارگانیسمها را میگیرند و اثر ممانعت کننده رشد دارند، از بین بروند. نمونه برداری از نمونههای آبی مطابق با استاندارد ASTM 3370 انجام میشود.
از جمله این عوامل کلر و هالوژنهای موجود در آب است که باید قبل از استریل شدن ظرف نمونه برداری، مقدار کافی تیوسولفات سدیم (Na2S2O3) به بطری اضافه شود. توصیه می شود به همه بطری هایی که به منظور جمع آوری نمونه به کار می روند، تیوسولفات سدیم اضافه شود، مگر هنگام کشت باکتریهایی مانند باکتریهای کاهنده سولفات که تیوسولفات ممکن است در فرآیند رشد آنها تغییراتی ایجاد کند. همچنین فلزهای سنگین موجود در نمونه های آبی پیش از کشت توسط نمک دی سدیم EDTA خنثی میشوند. pH مناسب رشد باکتریها نیز هم در محیط کشت مغذی و هم در مراحل آماده سازی نمونه توسط نمکهای بافرکننده به حد مطلوب میرسد.
در کیتهای تشخیصی بیولوژی معمولاً ادوات نمونهبرداری همراه با دستورالعمل نحوه استفاده، نمکهای پیشتیمار، ادوات پیشتیمار فیزیکی مانند فیلتراسیون نمونههای حاوی ذرات جامد و ظروف استریل یکبار مصرف مناسب برای انتقال و حمل نمونه وجود دارد.